Drainpipe

ˈdreɪnpaɪp ˈdreɪnpaɪp
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun countable
    ناودان (لوله‌ای برای زهکشی)، لوله‌ی فاضلاب
    • - I saw a small bird perched on the drainpipe.
    • - پرنده‌ی کوچکی را دیدم که روی ناودان نشسته بود.
    • - The plumber installed a new drainpipe to fix the leak in the bathroom.
    • - لوله‌کش یک لوله‌ی فاضلاب جدید برای رفع نشتی در حمام نصب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد drainpipe

  1. noun A pipe through which liquid is carried away
    Synonyms: drain, waste-pipe

ارجاع به لغت drainpipe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drainpipe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drainpipe

لغات نزدیک drainpipe

پیشنهاد بهبود معانی