فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sewing

ˈsoʊɪŋ ˈsəʊɪŋ

سوم‌شخص مفرد:

sews

معنی

noun uncountable C1

دوزندگی، دوختن پارچه لباسی، حاشیه‌دوزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sewing

  1. noun joining or attaching by stitches
    Synonyms:
    stitching seaming mending patching tailoring dressmaking stitchery piecing darning backstitching embroidering
  1. verb create (clothes) with cloth
    Synonyms:
    stitching joining fastening mending tailoring patching binding uniting tacking needling darning basting embroidering
    Antonyms:
    tearing undoing ripping ravelling

ارجاع به لغت sewing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sewing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sewing

لغات نزدیک sewing

پیشنهاد بهبود معانی