امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Tailoring

American: ˈteɪlərɪŋ British: ˈteɪlərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tailored
  • شکل سوم:

    tailored
  • سوم‌شخص مفرد:

    tailors

معنی‌ها

noun
دوزندگی، خیاطی، دوخت و دوز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
noun
مهارت در خیاطی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tailoring

  1. verb create (clothes) with cloth
    Synonyms:
    shaping designing fashioning creating modifying altering fitting adjusting adapting styling suiting accommodating conforming reconciling orienting squaring acclimating acclimatizing sewing
  1. verb style and tailor in a certain fashion
    Synonyms:
    cutting

ارجاع به لغت tailoring

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tailoring» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tailoring

لغات نزدیک tailoring

پیشنهاد بهبود معانی