فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Conforming

گذشته‌ی ساده:

conformed

شکل سوم:

conformed

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(به‌ویژه در دین) سازگار و موافق با آموزه‌ها و آداب پذیرفته‌شده، منطبق‌، دارای تطابق، مطابق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He is a professed and conforming Muslim.

او مسلمانی قسم‌خورده و موافق با آموزه‌های این دین است.

the conforming function of community

عملکرد سازگار جامعه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conforming

  1. adjective agreeing
    Synonyms:
    obedient in agreement in line with harmonious

ارجاع به لغت conforming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conforming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conforming

لغات نزدیک conforming

پیشنهاد بهبود معانی