۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Conformance

kənˈfɔːrməns kənˈfɔːməns

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

مطابقت، تطابق، هم‌خوانی، پیروی، رعایت، انطباق، همسویی، تبعیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The new software was developed in full conformance with government regulations.

نرم‌افزار جدید با رعایت کامل مقررات دولتی توسعه داده شده است.

The factory ensures conformance to international safety standards.

کارخانه، انطباق با استانداردهای ایمنی بین‌المللی را تضمین می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conformance

  1. noun the act or state of agreeing or conforming
    Synonyms:
    agreement accordance harmony conformity correspondence keeping congruence congruity harmonization chime conformation

ارجاع به لغت conformance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «conformance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/conformance

لغات نزدیک conformance

پیشنهاد بهبود معانی