معنی conformable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

kənˈfɔːrməbl̩ kənˈfɔːməbl̩

معنی

adjective

توافق‌پذیر، منطبق‌شدنی، مطیع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد conformable

adjective appropriate; matching

Synonyms:

adapted agreeable alike amenable applicable assorted comparable compliant consistent docile fitted fitting harmonious in agreement like matched obedient orderly proper regular resembling similar submissive suitable suited tractable unified useable well-regulated

Antonyms:

inappropriate mismatched nonconforming

ارجاع به لغت conformable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «conformable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conformable

لغات نزدیک conformable

- confocal
- conform
- conformable
- conformal
- conformance

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return