با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nonconforming

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ناهم‌رنگ، ناسازگار، نامنطبق
- The nonconforming voice has a hard time being heard.
- افکار نامنطبق با اکثریت به‌ سختی شنیده می‌شود.
- The first results showed a high percentage of nonconforming units.
- نتایج اولی نشان از درصد بالای واحدهای ناسازگار دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonconforming

  1. adjective nonobservant
    Synonyms: independent, individualistic, marching to the beat of a different drummer, nonadhering, noncompliant, one’s own sweet way, radical, unorthodox

ارجاع به لغت nonconforming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonconforming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonconforming

لغات نزدیک nonconforming

پیشنهاد بهبود معانی