آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ مهر ۱۴۰۴

    Noncompliant

    ˌnɑːnkəmˈplaɪənt ˌnɒnkəmˈplaɪənt

    معنی noncompliant | جمله با noncompliant

    adjective

    نافرمانبر، ناسازگار، خاطی، غیرمنطبق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Observations show that parents who are constantly distracted are at risk of producing noncompliant toddlers.

    مشاهدات حاکی از آن است که والدینی که دائماٌ حواسشان پرت است، در خطر به وجود آوردن کودکانی نافرمانبر هستند.

    He told us that the sign was non-compliant with the state laws.

    او به ما گفت که آن نشانه با قانون ایالتی ناسازگار است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد noncompliant

    1. adjective unwilling to go along with something
      Synonyms:
      refusing negative objecting rebellious impatient declining recalcitrant belligerent truculent restive divergent declination contumacious refractory irregular
      Antonyms:
      willing obedient compliant subservient

    سوال‌های رایج noncompliant

    معنی noncompliant به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی noncompliant در زبان فارسی به «نافرمان»، «غیرمطیع» یا «سرپیچی‌کننده» ترجمه می‌شود.

    این واژه معمولاً برای توصیف افرادی به کار می‌رود که دستورالعمل‌ها، قوانین، مقررات یا انتظارات را رعایت نمی‌کنند یا از انجام آن‌ها امتناع می‌ورزند. noncompliant بر عدم انطباق یا سرپیچی از یک استاندارد یا الزامات خاص تأکید دارد و می‌تواند هم در زمینه‌ی رفتاری و هم در زمینه‌ی قانونی یا پزشکی استفاده شود.

    در حوزه‌های حرفه‌ای و فنی، مانند پزشکی، به کار بردن این اصطلاح اهمیت دارد. به طور مثال، بیمار noncompliant به کسی گفته می‌شود که توصیه‌ها یا درمان‌های پزشکی خود را دنبال نمی‌کند یا داروها را طبق دستور پزشک مصرف نمی‌نماید. این رفتار می‌تواند پیامدهای جدی برای سلامتی داشته باشد و تحلیل و مدیریت شرایط غیرمطیع نیازمند دقت و رویکردهای خاص است.

    در محیط‌های کاری یا سازمانی، noncompliant افرادی را توصیف می‌کند که قوانین داخلی، دستورالعمل‌های کاری یا سیاست‌های شرکت را رعایت نمی‌کنند. این نوع رفتار می‌تواند باعث بروز مشکلات مدیریتی، کاهش بهره‌وری و نیاز به راهبردهای خاص برای هدایت یا اصلاح عملکرد شود.

    از نظر روانشناسی و رفتارشناسی، noncompliant بودن می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله تمایل به استقلال، اختلاف نظر با قوانین، مقاومت در برابر کنترل، یا حتی عدم آگاهی کافی نسبت به الزامات. درک علت سرپیچی و مدیریت آن نیازمند تحلیل دقیق رفتار و ایجاد انگیزه برای رعایت دستورالعمل‌ها است.

    noncompliant مفهومی است که بر عدم پیروی از دستورالعمل‌ها و قوانین تأکید دارد و کاربرد آن در زمینه‌های پزشکی، سازمانی و رفتاری اهمیت بالایی دارد. این واژه به تحلیل و توصیف رفتارهای غیرمطیع کمک می‌کند و به متخصصان اجازه می‌دهد تا راهکارهای مناسب برای اصلاح یا مدیریت این رفتارها را طراحی کنند.

    ارجاع به لغت noncompliant

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «noncompliant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/noncompliant

    لغات نزدیک noncompliant

    • - noncommittal
    • - noncompliance
    • - noncompliant
    • - nonconductor
    • - nonconforming
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    conversationalist copilot cornerstone cornstarch eid al-adha eleventh eliot elude emergence emergent empathetic empowerment ethics evan even-tempered پرورش ایاب و ذهاب راسخ رسوخ رشک رشک بردن رعیت رفعت روزن رهگذر زادبوم زرتشت زرشک زرشکی ساروج
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.