امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Restive

ˈrestɪv ˈrestɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
کله‌شق، رام‌نشو، بی‌قرار، سرکش، چموش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد restive

  1. adjective impatient, nervous
    Synonyms:
    agitated balky contrary edgy fidgety fractious fretful froward ill at ease jittery jumpy nervy obstinate on edge ornery perverse recalcitrant refractory restless stubborn tense uneasy unruly unyielding uptight
    Antonyms:
    calm collected patient relaxed

ارجاع به لغت restive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «restive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/restive

لغات نزدیک restive

پیشنهاد بهبود معانی