فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Jumpy

ˈdʒʌmpi ˈdʒʌmpi

صفت تفضیلی:

jumpier

صفت عالی:

jumpiest

معنی

adjective

جهنده، عصبانی، غلغلکی، بی‌قرار، حساس، بی‌قرار‌کننده، هیجان‌آور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jumpy

  1. adjective nervous
    Synonyms:
    anxious tense restless agitated jittery excitable fidgety shaky on edge apprehensive antsy high-strung sensitive skittish excited on pins and needles unrestful timorous spooked frisky creepy
    Antonyms:
    calm composed collected laid-back easy-going

ارجاع به لغت jumpy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jumpy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jumpy

لغات نزدیک jumpy

پیشنهاد بهبود معانی