آیکن بنر

لیست کامل لغات کتاب‌های English Vocabulary In Use

واژگان کتاب‌های English Vocabulary In Use

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Froward

ˈfroʊəd ˈfrəʊəd

معنی froward | جمله با froward

adjective

خودسر، سرکش، مخالف، سرسخت، خود‌رأی، یاغی

The froward behavior of the dog surprised its owner.

رفتار سرکش سگ، صاحبش را متعجب کرد.

The froward child refused to listen to any instructions.

کودک خودسر از گوش دادن به هر دستوری امتناع کرد.

adjective

قدیمی نامساعد، ناسازگار، منفی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The froward winds made sailing difficult.

بادهای نامساعد دریانوردی را سخت می‌کرد.

She faced many froward challenges in her new job.

او در شغل جدیدش با چالش‌های منفی زیادی روبه‌رو شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد froward

ارجاع به لغت froward

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «froward» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/froward

لغات نزدیک froward

پیشنهاد بهبود معانی