آخرین به‌روزرسانی:

Frowardness

ˈfroʊərdnəs ˈfrəʊədnəs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

خودسری، خود‌رأیی، سرسختی، سرکشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Her frowardness often led to misunderstandings in conversations.

خود‌رأیی او اغلب منجر به سوء‌تفاهم در گفت‌وگوها می‌شد.

The frowardness of the child surprised his parents at the dinner table.

خودسری کودک والدینش را سر میز شام متعجب کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت frowardness

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frowardness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frowardness

لغات نزدیک frowardness

پیشنهاد بهبود معانی