فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Frowardly

ˈfroʊərdli ˈfrəʊədlɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

خودسرانه، با خود‌رأیی، با سرکشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She frowardly refused to follow the rules set by the committee.

او با سرکشی از پیروی از قوانین تعیین‌شده توسط کمیته امتناع کرد.

The child spoke frowardly, ignoring his parents' warnings.

کودک خودسرانه با نادیده گرفتن هشدارهای پدر و مادرش حرف می‌زد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت frowardly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «frowardly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/frowardly

لغات نزدیک frowardly

پیشنهاد بهبود معانی