آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Difficult

ˈdɪfɪklt ˈdɪfɪklt

صفت تفضیلی:

more difficult

صفت عالی:

most difficult

معنی difficult | جمله با difficult

adjective A1

سخت، دشوار، مشکل، پرزحمت، پیچیده

German is a difficult language.

آلمانی زبان دشواری است.

It is difficult to stop smoking.

ترک سیگار کار مشکلی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We are in a difficult position.

ما در موقعیت سختی هستیم.

After the husband's death, his wife and children went through a difficult time.

پس از مرگ شوهر، زن و فرزندان او دوران پر محنتی را گذراندند.

a difficult problem

مسئله‌ی بغرنج

adjective B1

سخت‌گیر، بدقلق، نازسازگار، لج‌باز، کج‌خلق، بداخلاق، بهانه‌گیر، یک‌دنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Don't be difficult; come with us!

دست از یکدندگی بردار و با ما بیا!

His wife is a very difficult woman who argues about everything.

همسرش زن بسیار ناسازگاری است که سر همه چیز بحث می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a difficult child

کودک بهانه‌گیر

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد difficult

Collocations

face a difficult choice

با یک انتخاب دشوار روبرو شدن

handle a difficult situation

از پس یک موقعیت دشوار برآمدن / یک موقعیت دشوار را مدیریت کردن

difficult to pin down

به سختی می توان دقیق مشخص کرد / تشخیص دقیق آن دشوار است

سوال‌های رایج difficult

صفت تفضیلی difficult چی میشه؟

صفت تفضیلی difficult در زبان انگلیسی more difficult است.

صفت عالی difficult چی میشه؟

صفت عالی difficult در زبان انگلیسی most difficult است.

ارجاع به لغت difficult

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «difficult» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/difficult

لغات نزدیک difficult

پیشنهاد بهبود معانی