صفت تفضیلی:
more difficultصفت عالی:
most difficultسخت، دشوار، مشکل، پرزحمت، پیچیده
German is a difficult language.
آلمانی زبان دشواری است.
It is difficult to stop smoking.
ترک سیگار کار مشکلی است.
We are in a difficult position.
ما در موقعیت سختی هستیم.
After the husband's death, his wife and children went through a difficult time.
پس از مرگ شوهر، زن و فرزندان او دوران پر محنتی را گذراندند.
a difficult problem
مسئلهی بغرنج
سختگیر، بدقلق، نازسازگار، لجباز، کجخلق، بداخلاق، بهانهگیر، یکدنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't be difficult; come with us!
دست از یکدندگی بردار و با ما بیا!
His wife is a very difficult woman who argues about everything.
همسرش زن بسیار ناسازگاری است که سر همه چیز بحث میکند.
a difficult child
کودک بهانهگیر
با یک انتخاب دشوار روبرو شدن
از پس یک موقعیت دشوار برآمدن / یک موقعیت دشوار را مدیریت کردن
به سختی می توان دقیق مشخص کرد / تشخیص دقیق آن دشوار است
صفت تفضیلی difficult در زبان انگلیسی more difficult است.
صفت عالی difficult در زبان انگلیسی most difficult است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «difficult» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/difficult