با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Formidable

fɔːrˈmɪdəbl ˈfɔːmədəbl / / fəˈmɪd-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2
ترسناک، سخت، دشوار، نیرومند، قوی، سهمگین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a formidable giant with bloody hands
- غولی دهشت‌انگیز با دستان خون‌آلود
- a formidable task
- کار مشکل
- Behzad's mastery was simply formidable.
- استادی بهزاد واقعاً اعجاب‌انگیز بود.
- The formidable size of his opponent daunted him.
- هیکل هیبت‌انگیز حریف او را مرعوب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد formidable

  1. adjective horrible, terrifying
    Synonyms: appalling, awful, dangerous, daunting, dire, dismaying, dreadful, fearful, fierce, frightful, horrific, imposing, impregnable, intimidating, menacing, redoubtable, shocking, terrible, terrific, threatening
    Antonyms: feeble, friendly, harmless, nice, pleasant, powerless, weak
  2. adjective difficult, overwhelming
    Synonyms: all-powerful, arduous, awesome, ballbuster, challenging, colossal, dismaying, effortful, great, hard, impressive, indomitable, intimidating, labored, laborious, mammoth, mighty, murder, onerous, overpowering, powerful, puissant, rough, rough go, staggering, strenuous, tall order, toilsome, tough, tough proposition, tremendous, uphill
    Antonyms: easy, not hard, pleasant, trivial

ارجاع به لغت formidable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «formidable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/formidable

لغات نزدیک formidable

پیشنهاد بهبود معانی