با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Formlessly

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور بی‌شکل، از روی بی‌شکلی، به‌طور بی‌ریخت، از روی بی‌ریختی، به‌طور نامشخص
    • - The dress hung formlessly on her body.
    • - لباس به‌طور بی‌ریخت روی بدنش قرار گرفته بود.
    • - She took his other hand and laid that also on her cheek, and murmured a little formlessly.
    • - دست دیگر او را گرفت و آن را رویِ گونه‌اش قرار داد و به‌طور نامشخص زمزمه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده formlessly

ارجاع به لغت formlessly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «formlessly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/formlessly

لغات نزدیک formlessly

پیشنهاد بهبود معانی