آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ آذر ۱۴۰۴

    Formlessness

    معنی formlessness | جمله با formlessness

    noun

    بی‌شکلی، بی‌ساختاری، فاقد شکل مشخص

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Formlessness was a concept first introduced by Bataille in 1929.

    نخستین‌ بار، ژرژ آلبر موریس ویکتور باتای، مفهوم «بی‌شکلی» را در سال ۱۹۲۹ مطرح کرد.

    an aesthetics of formlessness

    زیبایی‌شناسیِ بی‌شکلی

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده formlessness

    • noun
      form, formation, transformation, reformer, reform, reformation, reformist, transformer, formlessness
    • adjective
      reformed, reformist, formless
    • verb - intransitive
      form
    • verb - transitive
      reform, transform
    • adverb
      formlessly

    سوال‌های رایج formlessness

    معنی formlessness به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «formlessness» در زبان انگلیسی به «بی‌شکلی»، «بی‌ساختاری» یا «فاقد فرم و ساختار بودن» ترجمه می‌شود.

    بی‌شکلی به حالتی اشاره دارد که در آن یک شیء، مفهوم، یا ساختار از هرگونه نظم ظاهری، شکل مشخص یا حدود قابل‌تعریف خالی باشد. این واژه معمولاً در توصیف پدیده‌هایی به‌کار می‌رود که یا ذاتاً شکل‌ناپذیرند، یا در شرایطی قرار دارند که ساختار معمول خود را از دست داده‌اند. «formlessness» نه‌تنها در معنای فیزیکی، بلکه در حوزه‌های فکری و انتزاعی نیز کاربرد دارد و گاهی به وضعیت‌هایی اشاره می‌شود که در آن چارچوب‌ها، حدود یا الگوهای منظم قابل‌تشخیص نیستند.

    در مباحث هنری، formlessness به حالتی گفته می‌شود که یک اثر از خطوط، ساختارهای هندسی یا ترکیب‌بندی‌های سنتی فاصله می‌گیرد و به سمت آزادی کامل در بیان بصری حرکت می‌کند. آثار مبتنی بر بی‌شکلی معمولاً بر احساس، حرکت، بافت، یا جریان آزاد رنگ‌ها تمرکز دارند. چنین آثاری مخاطب را از تلاش برای یافتن ساختاری مشخص رها می‌کند و او را به تجربهٔ آزادانهٔ حس و ادراک دعوت می‌نماید. در این زمینه، formlessness نوعی آگاهی از رهایی از قید و بندها محسوب می‌شود.

    در حوزهٔ مفهومی یا اندیشه، formlessness می‌تواند به وضعیتی اطلاق شود که در آن ایده‌ها، برچسب‌ها یا دسته‌بندی‌های مشخص وجود ندارند یا عمداً کنار گذاشته شده‌اند. گاهی برای توصیف مراحل اولیهٔ شکل‌گیری یک مفهوم از این واژه استفاده می‌شود؛ مرحله‌ای که هنوز افکار در قالب معین قرار نگرفته‌اند و در فضای آزاد و سیال ذهن جریان دارند. این حالت می‌تواند بستری مناسب برای خلاقیت باشد، زیرا نبود شکل ثابت، امکان حرکت آزادانهٔ ذهنی و پیدایش ایده‌های نو را فراهم می‌کند.

    از منظر توصیفی، formlessness می‌تواند ویژگی موادی باشد که ثبات شکلی ندارند. برای نمونه، مایعاتی که ساختار خود را بسته به ظرف تغییر می‌دهند یا اشکالی که تحت تأثیر نیروهای محیطی تغییر شکل مداوم دارند، در بسیاری از متون با این واژه توصیف می‌شوند. این کاربرد به‌ویژه در علوم طبیعی، توصیف پدیده‌های جوی، ویژگی‌های مواد و حتی فرآیندهای تحول فیزیکی اهمیت دارد. بی‌شکلی در این معنا نشانهٔ انعطاف‌پذیری، تغییرپذیری و عدم وابستگی به ساختاری ثابت است.

    در ادبیات و نوشتار، formlessness می‌تواند به سبک‌هایی اشاره داشته باشد که از الگوهای روایی یا ساختارهای سنتی پیروی نمی‌کنند. نویسندگان ممکن است عمداً ساختار را حذف کنند تا حالات ذهنی خاص، جریان سیال اندیشه یا احساس آزادی در روایت را القا کنند. در چنین آثاری، عدم وجود طرح مشخص، به خواننده فضایی بازتر برای تأویل و برداشت می‌دهد. بی‌شکلی در ادبیات ابزاری برای گسترش دامنهٔ بیان و ایجاد تجربه‌ای متفاوت از روایت خطی و قالب‌های آشنا است.

    ارجاع به لغت formlessness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «formlessness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/formlessness

    لغات نزدیک formlessness

    • - formless
    • - formlessly
    • - formlessness
    • - formmal
    • - formmal language
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.