شکل جمع:
formationsآرایش، شکل، ساختمان، تشکیلات، احدا، صفآرایی، تشکیل، رشد، ترتیب قرار گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The formation of the company took two years.
تأسیس (سازند) شرکت دو سال طول کشید.
The planes flew in an arrow-like formation.
هواپیماها بهصورت دستهای پیکانمانند پرواز میکردند.
Each cloud formation indicates a different kind of weather.
هریک از اشکال ابر نشانهی نوع متفاوتی از آبوهوا است.
beautiful rock formations in underground caves
اشکال زیبای سنگ در غارهای زیرزمینی
(هواپیما) پرواز نمایشی، پرواز هماهنگ
واژهسازی، ساخت واژه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «formation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/formation