شکل جمع:
configurationsشکل، ظاهر، ریخت، قواره
The artist carefully studied the configuration of the sculpture before beginning to carve the marble.
این هنرمند قبل از شروع به تراشیدن سنگ مرمر، شکل مجسمه را بهدقت بررسی کرد.
The architect created a unique configuration for the building.
معمار شکل منحصربهفردی برای ساختمان ایجاد کرد.
کامپیوتر پیکربندی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The company's IT department is responsible for maintaining the configuration of all the computers in the office.
بخش IT این شرکت مسئول حفظ پیکربندی تمام کامپیوترهای موجود در دفتر است.
The new software update required a change in the configuration of the server.
بهروزرسانی جدید نرمافزاری نیازمند تغییر در پیکربندی سرور بود.
شیمی فیزیک شکلبندی، پیکربندی، ترکیببندی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
The spatial configuration of the atoms in the compound allows for efficient bonding.
شکلبندی فضایی اتمها در ترکیب امکان پیوند مؤثر را فراهم میکند.
The unique configuration of carbon atoms in a diamond gives it its exceptional hardness.
پیکربندی منحصربهفرد اتمهای کربن در الماس به آن سختی استثناییای میدهد.
روانشناسی سلامت روان شکلبندی، شکل کلی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سلامت روان
The therapist analyzed the configuration of the client's body language.
درمانگر شکلبندی زبان بدن مراجعهکننده را تجزیهوتحلیل کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «configuration» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/configuration