فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Configuration

kənˌfɪɡjəˈreɪʃn kənˌfɪɡəˈreɪʃn

شکل جمع:

configurations

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal C1

شکل، ظاهر، ریخت، قواره

The artist carefully studied the configuration of the sculpture before beginning to carve the marble.

این هنرمند قبل از شروع به تراشیدن سنگ مرمر، شکل مجسمه را به‌دقت بررسی کرد.

The architect created a unique configuration for the building.

معمار شکل منحصر‌به‌فردی برای ساختمان ایجاد کرد.

noun countable uncountable

کامپیوتر پیکربندی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The company's IT department is responsible for maintaining the configuration of all the computers in the office.

بخش IT این شرکت مسئول حفظ پیکربندی تمام کامپیوترهای موجود در دفتر است.

The new software update required a change in the configuration of the server.

به‌روزرسانی جدید نرم‌افزاری نیازمند تغییر در پیکربندی سرور بود.

noun

شیمی فیزیک شکل‌بندی، پیکربندی، ترکیب‌بندی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

The spatial configuration of the atoms in the compound allows for efficient bonding.

شکل‌بندی فضایی اتم‌ها در ترکیب امکان پیوند مؤثر را فراهم می‌کند.

The unique configuration of carbon atoms in a diamond gives it its exceptional hardness.

پیکربندی منحصر‌به‌فرد اتم‌های کربن در الماس به آن سختی استثنایی‌ای می‌دهد.

noun

روان‌شناسی سلامت روان شکل‌بندی، شکل کلی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سلامت روان

مشاهده

The therapist analyzed the configuration of the client's body language.

درمانگر شکل‌بندی زبان بدن مراجعه‌کننده را تجزیه‌وتحلیل کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد configuration

  1. noun arrangement
    Synonyms:
    form shape figure structure outline composition disposition contour Gestalt

ارجاع به لغت configuration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «configuration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/configuration

لغات نزدیک configuration

پیشنهاد بهبود معانی