با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Gestalt

ɡəˈʃtɑːlt ɡəˈʃtɑːlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective noun countable
    گشتالت، شکل کلی، هیئت کلی (شکل ادراکی کامل و برساخته‌ی متشکل از عناصری یکپارچه و متعامل به نحوی که هیئت کلی آن ویژگی‌هایی دارد که تک‌تک عناصر سازنده‌ی آن فاقد آن هستند)
    • - The gestalt of the painting was breathtaking.
    • - شکل کلی این نقاشی شگفت‌انگیز بود.
    • - The philosopher argued that it is important to understand the gestalt nature of human consciousness.
    • - فیلسوف استدلال کرد که درک ماهیت گشتالت آگاهی انسان مهم است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت gestalt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «gestalt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/gestalt

لغات نزدیک gestalt

پیشنهاد بهبود معانی