شکل جمع:
compositionsترکیب، ساخت، انشا، سرایش، قطعه هنری
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He got an "A" in composition.
او در انشا بیست گرفت.
The composition of songs requires talent and experience.
تصنیف ترانه نیاز به استعداد و تجربه دارد.
a composition for a string quartet
قطعهی موسیقی برای چهار نوازندهی زهی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «composition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/composition