گذشتهی ساده:
tunedشکل سوم:
tunedسومشخص مفرد:
tunesوجه وصفی حال:
tuningشکل جمع:
tunes(آلات موسیقی و رادیو غیره) کوک کردن، میزان کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Before the concert they tuned their instruments.
پیش از کنسرت، سازهای خود را کوک کردند.
We always tune in to Tehran Radio to hear the news.
ما همیشه برای شنیدن اخبار، رادیو تهران را میگیریم.
میزان شدن، وفق یافتن
آهنگ، لحن، نوا، صدا، آواز، لحن تلفظ، نغمه، کوک
to whistle a tune
آهنگی را سوت زدن
a violin that is out of tune
ویولنی که کوک نیست
تطبیق، هماهنگی
a politician who is out of tune with the times
سیاستمداری که با زمانه هماهنگ نیست
میزان، مقدار
in debt to the tune of 5000 pounds
دارای بدهی به مبلغ 5000 پوند
رویکرد، روش، شیوه
1- (رادیو و تلویزیون) گرفتن، (روی ایستگاه یا موج بهخصوص) میزان کردن
2- (امریکا - عامیانه) آگاه کردن یا شدن، اهل حال کردن یا شدن
1- (رادیو و تلویزیون - برای پرهیز از پارازیت) میزان کردن 2- (امریکا - عامیانه) توجه یا علاقهی خود را به چیز دیگری معطوفکردن
اداره کردن، سرپرستی کردن، آقا بالا سر بودن، زمام در دست داشتن
تغییر روش (یا عقیده و غیره) دادن، رفتار خود را عوض کردن
(بهدلیل تغییر اوضاع و غیره) روش یا حرف یا عقیدهی خود را عوض کردن
(عامیانه) به مبلغ، به میزان، به تعداد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tune» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tune