آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۴۰۴

    Tune

    tuːn tjuːn

    گذشته‌ی ساده:

    tuned

    شکل سوم:

    tuned

    سوم‌شخص مفرد:

    tunes

    وجه وصفی حال:

    tuning

    شکل جمع:

    tunes

    معنی tune | جمله با tune

    noun countable A2

    موسیقی آهنگ، نغمه، ملودی

    That old tune reminds me of my childhood.

    آن نغمه‌ی قدیمی مرا به یاد دوران کودکی‌ام می‌اندازد.

    She played a beautiful tune on the piano.

    او آهنگی زیبا با پیانو نواخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to whistle a tune

    آهنگی را سوت زدن

    a violin that is out of tune

    ویولنی که کوک نیست

    noun singular countable

    انگلیسی بریتانیایی تنظیم، سرویس (برای خودرو)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The mechanic did a full tune-up on the engine.

    مکانیک سرویس کاملی روی موتور انجام داد.

    My car needs a tune-up before our road trip.

    ماشینم قبل‌از سفر جاده‌ای به سرویس نیاز دارد.

    verb - transitive

    موسیقی کوک کردن، میزان کردن، تنظیم کردن

    Before the concert they tuned their instruments.

    پیش‌از کنسرت، سازهای خود را کوک کردند.

    The piano hasn’t been tuned for years.

    پیانو سال‌هاست که کوک نشده است.

    verb - transitive

    تنظیم کردن، گرفتن ایستگاه رادیویی

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    We always tune in to Tehran Radio to hear the news.

    ما همیشه برای شنیدن اخبار، رادیو تهران را می‌گیریم.

    Her car radio is always tuned to the local news station.

    رادیوی ماشینش همیشه روی ایستگاه خبرهای محلی تنظیم است.

    verb - transitive

    سرویس کردن، تنظیم کردن (خودرو)

    The engine doesn’t need repair—just a little tuning.

    موتور نیازی به تعمیر ندارد؛ فقط کمی تنظیم لازم دارد.

    After tuning the engine, the car ran much more smoothly.

    بعداز تنظیم موتور، ماشین خیلی روان‌تر کار کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد tune

    1. noun melody, harmony
      Synonyms:
      song harmony air theme strain number piece composition motif measure chorus jingle aria ditty lay consonance concert carol warble descant melodia diapason
      Antonyms:
      silence
    1. noun agreement
      Synonyms:
      harmony accord concord unison chorus concert sympathy consonance chime pitch euphony concordance
      Antonyms:
      disagreement
    1. verb bring into harmony
      Synonyms:
      adjust harmonize coordinate reconcile adapt conform regulate accommodate integrate fix set modulate attune proportion tighten dial pitch string
      Antonyms:
      harm hurt destroy break

    Phrasal verbs

    tune in

    1- (رادیو و تلویزیون) گرفتن، (روی ایستگاه یا موج به‌خصوص) میزان کردن

    2- (امریکا - عامیانه) آگاه کردن یا شدن، اهل حال کردن یا شدن

    tune out

    1- (رادیو و تلویزیون - برای پرهیز از پارازیت) میزان کردن 2- (امریکا - عامیانه) توجه یا علاقه‌ی خود را به چیز دیگری معطوف‌کردن

    tune up

    (موتور اتومبیل و غیره) تعمیر و تنظیم کردن، میزان کردن

    (ساز موسیقی) کوک کردن

    Collocations

    tune an instrument

    کوک کردن ساز

    catchy tune

    آهنگ گیرا، آهنگ جذاب

    Idioms

    call the tune

    اداره کردن، سرپرستی کردن، آقا بالا سر بودن، زمام در دست داشتن

    change one's tune

    تغییر روش (یا عقیده و غیره) دادن، رفتار خود را عوض کردن

    sing a different tune

    (به‌دلیل تغییر اوضاع و غیره) روش یا حرف یا عقیده‌ی خود را عوض کردن

    to the tune of

    (عامیانه) به مبلغ، به میزان، به تعداد

    bang out a tune (on a musical instrument)

    بد نواختن

    Idioms بیشتر

    dance to another tune

    هرروز به سازی رقصیدن، به ساز دیگری رقصیدن

    he who pays the piper calls the tune

    کسی که مزد فلوت‌زن را می‌دهد، حق انتخاب آهنگ را دارد، اختیار با کسی است که هزینه یا مسئولیت را تقبل کند

    سوال‌های رایج tune

    گذشته‌ی ساده tune چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده tune در زبان انگلیسی tuned است.

    شکل سوم tune چی میشه؟

    شکل سوم tune در زبان انگلیسی tuned است.

    شکل جمع tune چی میشه؟

    شکل جمع tune در زبان انگلیسی tunes است.

    وجه وصفی حال tune چی میشه؟

    وجه وصفی حال tune در زبان انگلیسی tuning است.

    سوم‌شخص مفرد tune چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد tune در زبان انگلیسی tunes است.

    ارجاع به لغت tune

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tune» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tune

    لغات نزدیک tune

    • - tunably
    • - tundra
    • - tune
    • - tune an instrument
    • - tune in
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.