Tune Up

    American: ˈtuːnˈəp British: tjuːnʌp
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    phrasal verb
    (موتور اتومبیل و غیره) تعمیر و تنظیم کردن، میزان کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    phrasal verb
    (ساز موسیقی) کوک کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tune up

    1. verb harmonize
      Synonyms:
      tune adjust adapt conform reconcile coordinate regulate accommodate integrate modulate set fix attune proportion pitch tighten string dial
    1. verb bring into harmony
      Synonyms:
      adjust harmonize coordinate reconcile adapt conform regulate accommodate integrate fix set modulate attune proportion tighten dial pitch string
      Antonyms:
      hurt harm destroy break

    ارجاع به لغت tune up

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tune up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tune up

    لغات نزدیک tune up

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه