فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tuned

ˈtuːnd tjuːnd

سوم‌شخص مفرد:

tunes

وجه وصفی حال:

tuning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

کوک‌شده، تنظیم‌شده، منظم، هماهنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The tuned glockenspiel added a sparkling sound to the orchestra's performance.

گلوکن‌اشپیل کوک‌شده صدای درخشانی به اجرای ارکستر افزود.

She played the tuned xylophone with precision and skill.

زیلوفون تنظیم‌شده را با دقت و مهارت می‌نواخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuned

  1. verb to alter for proper functioning.
    Synonyms:
    fixed set regulated
  1. verb to bring into accord
    Synonyms:
    coordinated harmonized reconciled conformed integrated accommodated proportioned modulated
  1. verb to utter words or sounds in musical tones
    Synonyms:
    sung vocalized chanted carolled

ارجاع به لغت tuned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tuned

لغات نزدیک tuned

پیشنهاد بهبود معانی