سومشخص مفرد:
tunesوجه وصفی حال:
tuningکوکشده، تنظیمشده، منظم، هماهنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The tuned glockenspiel added a sparkling sound to the orchestra's performance.
گلوکناشپیل کوکشده صدای درخشانی به اجرای ارکستر افزود.
She played the tuned xylophone with precision and skill.
زیلوفون تنظیمشده را با دقت و مهارت مینواخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tuned» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tuned