امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Sung

    sʌŋ sʌŋ sʌŋ sʌŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • مصدر:

      sing

    • گذشته‌ی ساده:

      sang

    • سوم‌شخص مفرد:

      sings

    • وجه وصفی حال:

      singing

    معنی

    noun adjective adverb
    قسمت سوم فعل Sing

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sung

    1. verb divulge confidential information or secrets
      Synonyms:
      talked blabbed ratted snitched squealed tipped babbled finked stooled
    1. verb to write poetry
      Synonyms:
      composed
    1. verb to produce a sound suggestive of singing
      Synonyms:
      buzzed resounded purred
    1. verb make a whining, ringing, or whistling sound
      Synonyms:
      hummed whistled intoned chanted vocalized harmonized carolled warbled trilled chirped twittered canted descanted tuned rejoiced
      Antonyms:
      mumbled screeched squawked concealed
    1. noun The imperial dynasty of China from 960 to 1279; noted for art and literature and philosophy
      Synonyms:
      Song Sung dynasty Song Dynasty

    ارجاع به لغت sung

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sung» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sung

    لغات نزدیک sung

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی