آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Modulate

ˈmɑːdʒəleɪt ˈmɒdjəleɪt

معنی modulate | جمله با modulate

verb - transitive

تلقیق کردن، سوار کردن

verb - transitive

تعدیل کردن، میزان کردن، به مایه درآوردن، زیروبم کردن،برابری کردن، مطابق کردن، (موسیقی) یک پرده یا مقام،تغییر پرده و مقام دادن، تحریردادن، تنظیم کردن، ملایم کردن، نرم کردن، تلحین کردن، (برق)فرکانس و نوسانات امواج الکتریکی را تغییردادن، میزان کردن رادیو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

modulated light detector

نوریاب مدوله شده

He modulated his voice.

او صدای خود را کم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد modulate

ارجاع به لغت modulate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «modulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/modulate

لغات نزدیک modulate

پیشنهاد بهبود معانی