تغییر شکل دادن، تغییر شکل یافتن، دگرپیکر شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The caterpillar transmogrified into a beautiful butterfly.
کاترپیلار به پروانهای زیبا تغییر شکل داد.
The magician's trick was to transmogrify a simple deck of cards into a bouquet of flowers.
ترفند شعبدهباز این بود که یک دستهکارت ساده را به یک دستهگل تغییر شکل بدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «transmogrify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/transmogrify