آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۴۰۴

    Metamorphose

    ˌmet̬əˈmɔːrfoʊz ˌmetəˈmɔːfəʊz

    معنی metamorphose | جمله با metamorphose

    adverb

    تغییر شکل دادن، دگردیسی، دگردیس کردن، دگرگون کردن، تغییر ماهیت دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    A silkworm metamorphoses into a moth.

    کرم ابریشم به کرم تبدیل می‌شود.

    The rocks had been heated and thereby metamorphosed.

    سنگها در اثر حرارت تغییر شکل داده بودند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد metamorphose

    1. verb convert, transform
      Synonyms:
      change alter transform develop vary remake reshape remodel mature age mutate translate transmute transfigure ripen commute diverge be reborn transmogrify transubstantiate
      Antonyms:
      stagnate

    سوال‌های رایج metamorphose

    معنی metamorphose به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «metamorphose» در زبان فارسی به معنای «تغییر شکل دادن» یا «دگردیسی کردن» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی یونانی meta- به معنای «فراتر» یا «پس از» و morphe به معنای «شکل» گرفته شده است و اشاره به فرآیندی دارد که طی آن یک موجود، پدیده یا چیز به شکل یا وضعیت کاملاً متفاوتی تبدیل می‌شود. مفهوم دگردیسی نه تنها در زیست‌شناسی، بلکه در ادبیات، هنر و علوم اجتماعی نیز کاربرد دارد و اغلب با تغییر بنیادین، رشد یا تحول همراه است.

    در زیست‌شناسی، «metamorphose» به فرآیندی اشاره دارد که موجودات زنده، به ویژه حشرات و برخی دوزیستان، طی چرخه‌ی زندگی خود تجربه می‌کنند. برای مثال، پروانه از تخم به لارو، سپس شفیره و نهایتاً به شکل بالغ تبدیل می‌شود. هر مرحله از این دگردیسی تغییرات فیزیکی و عملکردی چشمگیری دارد و نشان‌دهنده‌ی سازگاری و تحول در طبیعت است. فرآیند متامورفوز نه تنها ظاهری است بلکه کارکردهای زیستی را نیز تغییر می‌دهد؛ لارو که عمدتاً برای تغذیه و رشد ساخته شده، با رسیدن به مرحله‌ی پروانه برای تولید مثل و پراکندگی طراحی می‌شود.

    در ادبیات و هنر، «metamorphose» اغلب به عنوان استعاره‌ای برای تغییرات عاطفی، روانی یا شخصیتی به کار می‌رود. شخصیت‌هایی که دچار تحولی عمیق می‌شوند یا در مسیر زندگی دگرگون می‌گردند، نمونه‌هایی از این دگردیسی هستند. در آثار کلاسیک مانند داستان‌های افسانه‌ای یا شعر رمانتیک، شخصیت‌ها گاهی از طریق تجربیات دشوار یا مواجهه با شرایط نو، «metamorphose» می‌شوند و از وضعیت پیشین خود فاصله می‌گیرند. این تغییرات اغلب نمادی از رشد، خودشناسی یا تحقق استعدادهای نهفته‌ی انسان‌اند.

    از منظر فلسفی، واژه‌ی «metamorphose» بیانگر اصل تغییر و تحول مداوم در جهان است. زندگی، طبیعت و حتی جامعه همواره در حال دگردیسی‌اند؛ چیزی که امروز به شکل خاصی وجود دارد، فردا می‌تواند شکل و ماهیتی متفاوت پیدا کند. این نگاه به جهان، تأکیدی بر انعطاف‌پذیری، سازگاری و اهمیت پذیرش تحول دارد و به ما یادآوری می‌کند که ثبات مطلق در زندگی یک توهم است.

    «metamorphose» نه فقط فرآیندی فیزیکی، بلکه مفهومی نمادین است که در بسیاری از زمینه‌ها کاربرد دارد. چه در زیست‌شناسی، چه در هنر و چه در فلسفه، دگردیسی نشان‌دهنده‌ی گذار از وضعیتی به وضعیت دیگر، از محدودیت به آزادی و از ایستایی به پویایی است. این واژه تصویری قدرتمند از تحول و تغییر بنیادین ارائه می‌دهد و همواره یادآور این است که تغییر، بخشی طبیعی و ضروری از زندگی و جهان است.

    ارجاع به لغت metamorphose

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «metamorphose» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/metamorphose

    لغات نزدیک metamorphose

    • - metamorphically
    • - metamorphism
    • - metamorphose
    • - metamorphosis
    • - metanephros
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.