بهصورت دگرگونی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The artist metamorphically reshaped the clay into an exquisite sculpture.
این هنرمند بهصورت دگرگونی گل رس را به مجسمهای نفیس تغییر شکل داد.
The city has evolved metamorphically, adapting to the needs of its growing population.
این شهر بهصورت دگرگونی تکامل یافته و با نیازهای جمعیت روبهرشد خود سازگار شده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «metamorphically» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/metamorphically