گذشتهی ساده:
variedشکل سوم:
variedسومشخص مفرد:
variesوجه وصفی حال:
varyingتغییر دادن، دگرگون کردن، متنوع ساختن، تنوع دادن، عوض کردن
The teacher asked the students to vary their writing styles to make their essays more interesting.
معلم از دانشآموزان خواست که سبک نوشتاری خود را تغییر دهند تا انشاهایشان گیراتر شود.
The chef decided to vary the menu by adding a new vegetarian dish.
سرآشپز تصمیم گرفت با اضافه کردن یک غذای گیاهی جدید منو را متنوع کند.
to vary the color sequences
ترتیب رنگها را عوض کردن
to vary one's activities
فعالیتهای خود را متنوع کردن
a varied program, both educational and entertaining
برنامهای متنوع، هم آموزشی و هم سرگرمکننده
تغییر کردن، دگرگون شدن، متنوع شدن، متنوع شدن، فرق داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This edition varies from all the others.
این ویرایش با همهی ویرایشهای دیگر فرق دارد.
The temperature can vary significantly throughout the day.
دمای هوا میتواند درطول روز بهطور قابل توجهی تغییر کند.
The prices of groceries can vary from store to store.
قیمتهای موادغذایی میتواند از فروشگاهی به فروشگاه دیگر متفاوت باشد.
The amount of rainfall can vary drastically during the summer.
مقدار بارندگی در تابستان میتواند بهشدت فرق کند.
varying degrees of temperature
درجات مختلف حرارت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «vary» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vary