آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ فروردین ۱۴۰۴

    Vary

    ˈveri ˈveəri

    گذشته‌ی ساده:

    varied

    شکل سوم:

    varied

    سوم‌شخص مفرد:

    varies

    وجه وصفی حال:

    varying

    معنی vary | جمله با vary

    verb - transitive B2

    تغییر دادن، دگرگون کردن، متنوع ساختن، تنوع دادن، عوض کردن

    The teacher asked the students to vary their writing styles to make their essays more interesting.

    معلم از دانش‌آموزان خواست که سبک‌ نوشتاری خود را تغییر دهند تا انشاهایشان گیراتر شود.

    The chef decided to vary the menu by adding a new vegetarian dish.

    سرآشپز تصمیم گرفت با اضافه کردن یک غذای گیاهی جدید منو را متنوع کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to vary the color sequences

    ترتیب رنگ‌ها را عوض کردن

    to vary one's activities

    فعالیت‌های خود را متنوع کردن

    a varied program, both educational and entertaining

    برنامه‌ای متنوع، هم آموزشی و هم سرگرم‌کننده

    verb - intransitive

    تغییر کردن، دگرگون شدن، متنوع شدن، متنوع شدن، فرق داشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    This edition varies from all the others.

    این ویرایش با همه‌ی ویرایش‌های دیگر فرق دارد.

    The temperature can vary significantly throughout the day.

    دمای هوا می‌تواند درطول روز به‌طور قابل توجهی تغییر کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The prices of groceries can vary from store to store.

    قیمت‌های موادغذایی می‌تواند از فروشگاهی به فروشگاه دیگر متفاوت باشد.

    The amount of rainfall can vary drastically during the summer.

    مقدار بارندگی در تابستان می‌تواند به‌شدت فرق کند.

    varying degrees of temperature

    درجات مختلف حرارت

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vary

    1. verb change
      Synonyms:
      alter modify transform convert turn differ deviate disagree separate part displace diverge mutate fluctuate interchange alternate range diversify divide permutate inflect depart swerve digress dissent divaricate variegate take turns assort yo-yo blow hot and cold shilly-shally hem and haw
      Antonyms:
      stay remain

    لغات هم‌خانواده vary

    • noun
      variable, variance, variant, variety, variability, variation
    • adjective
      variable, varied, various
    • verb - transitive
      vary
    • adverb
      variably, variously

    سوال‌های رایج vary

    گذشته‌ی ساده vary چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده vary در زبان انگلیسی varied است.

    شکل سوم vary چی میشه؟

    شکل سوم vary در زبان انگلیسی varied است.

    وجه وصفی حال vary چی میشه؟

    وجه وصفی حال vary در زبان انگلیسی varying است.

    سوم‌شخص مفرد vary چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد vary در زبان انگلیسی varies است.

    ارجاع به لغت vary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vary

    لغات نزدیک vary

    • - varus
    • - varve
    • - vary
    • - varying
    • - vas
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.