فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Variably

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور تغییرپذیر، به‌طور متغیر، به‌طور متناوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

cells with variably sized nuclei

سلول‌هایی با هسته‌های متغیر

It will be variably cloudy.

هوا به‌طور متناوب ابری خواهد بود.

پیشنهاد بهبود معانی

لغات هم‌خانواده variably

  • verb - transitive
    vary

ارجاع به لغت variably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «variably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/variably

لغات نزدیک variably

پیشنهاد بهبود معانی