با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Remodel

ˌriːˈmɑːdl ˌriːˈmɒdl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive
    تغییر وضع دادن، عوض کردن، تعمیر کردن
    • - a remodeled old house
    • - خانه‌ی بازسازی‌شده
    • - Taghi remodels houses and resells them at a profit.
    • - تقی خانه‌ها را نوسازی می‌کند و دوباره آن‌ها را با سود می‌فروشد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد remodel

  1. verb reconstruct
    Synonyms: do up, fix, fix up, make over, modernize, overhaul, reassemble, rebuild, recast, recondition, recreate, redesign, refurbish, rehabilitate, rejuvenate, remake, renovate, repair, restore, revamp, upgrade

ارجاع به لغت remodel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «remodel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/remodel

لغات نزدیک remodel

پیشنهاد بهبود معانی