آخرین به‌روزرسانی:

Recreate

ˌriːkriˈeɪt ˌriːkriˈeɪt

گذشته‌ی ساده:

recreated

شکل سوم:

recreated

سوم‌شخص مفرد:

recreates

وجه وصفی حال:

recreating

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: re-create

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1

از نو آفریدن، بازآفرینی کردن، باز آفریدن، دوباره خلق کردن، بازسازی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The architect used modern materials to recreate the grandeur of an ancient building.

این معمار از مصالح مدرن برای بازآفرینی شکوه یک ساختمان قدیمی استفاده کرد.

The artist used her creativity to recreate the famous painting.

این هنرمند از خلاقیت خود برای بازسازی این تابلوی معروف استفاده کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recreate

  1. verb to occupy in an agreeable or pleasing way
    Synonyms:
    entertain amuse divert cheer animate hearten revive quicken regale repair renovate vivify reanimate embolden revivify
  1. verb to occupy oneself with amusement or diversion
    Synonyms:
    play sport disport

لغات هم‌خانواده recreate

  • verb - transitive
    create, recreate

ارجاع به لغت recreate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recreate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recreate

لغات نزدیک recreate

پیشنهاد بهبود معانی