فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Revive

rɪˈvaɪv rɪˈvaɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revived
  • شکل سوم:

    revived
  • سوم‌شخص مفرد:

    revives
  • وجه وصفی حال:

    reviving

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb verb - transitive C2
زنده شدن، دوباره دایر شدن، دوباره رواج پیدا کردن،نیروی تازه دادن، احیا کردن، احیا شدن، باز جان بخشیدن، بهوش آمدن link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The rain revived the drooping plants.
- باران به گیاهان پژمرده جان تازه بخشید.
- Hope revived in him.
- امید در او زنده شد.
- His books revived the people's interest in magic.
- کتاب‌های او علاقه‌ی مردم را به سحر و جادو احیا کرد.
- His reforms revived the country's economy.
- اصلاحات او به اقتصاد کشور رونق دوباره داد.
- to revive an old play
- یک نمایش قدیمی را دوباره رواج دادن
- She kept reviving the scene in her mind.
- او مدام آن صحنه را در فکر خود مرور می‌کرد.
- Mohsen fainted twice, but both times he revived quickly.
- محسن دوبار غش کرد؛ ولی هر دو بار زود به هوش آمد.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revive

  1. verb start again; bring back to life
    Synonyms:
    restore refresh renew awaken wake up rally recover reanimate arouse rouse cheer encourage comfort console relieve brighten invigorate strengthen energize renovate repair rejuvenate overcome resurrect quicken enliven animate inspirit exhilarate gladden please rekindle recondition resuscitate bring around come around come to life bring to make whole bounce back spring up snap out of it touch up breathe new life into solace
    Antonyms:
    kill destroy suppress

ارجاع به لغت revive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revive

لغات نزدیک revive

پیشنهاد بهبود معانی