با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Resurrect

ˌrezəˈrekt ˌrezəˈrekt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    resurrected
  • شکل سوم:

    resurrected
  • سوم شخص مفرد:

    resurrects
  • وجه وصفی حال:

    resurrecting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive adverb
    زنده کردن، احیا کردن، رستاخیز کردن
    • - the day when the dead resurrect
    • - آن روزی که مردگان رستاخیز کنند
    • - They are trying to resurrect medieval beliefs.
    • - آنان می‌کوشند عقاید قرون وسطایی را دوباره زنده کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد resurrect

  1. verb To rouse from a state of inactivity or quiescence
    Synonyms: revive, reanimate, rekindle, reactivate, reawaken, renew, resuscitate, revitalize, revivify
  2. verb Cause to become alive again
    Synonyms: raise, rise, uprise, upraise

ارجاع به لغت resurrect

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resurrect» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resurrect

لغات نزدیک resurrect

پیشنهاد بهبود معانی