آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۸ مهر ۱۴۰۴

    Resuscitate

    rɪˈsʌsɪteɪt rɪˈsʌsɪteɪt

    معنی resuscitate | جمله با resuscitate

    verb - transitive

    زنده کردن، احیا کردن، به‌هوش آوردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    He resuscitated a nearly drowned boy by artificial respiration.

    پسری را که تقریباً خفه شده بود، با تنفس مصنوعی از مرگ نجات داد.

    to resuscitate a country's economy

    اقتصاد کشوری را احیا کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد resuscitate

    1. verb revive
      Synonyms:
      restore save rejuvenate energize invigorate enliven awaken arouse wake up resurrect revitalize renovate bring to come to life bring back to life breathe new life into enkindle perform CPR give mouth-to-mouth resuscitation

    سوال‌های رایج resuscitate

    معنی resuscitate به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی resuscitate در زبان انگلیسی به معنای «احیا کردن» یا «زنده کردن» ترجمه می‌شود.

    این فعل معمولاً برای توصیف بازگرداندن زندگی یا وضعیت طبیعی فرد، سازمان، پروژه یا چیزی که دچار رکود، توقف یا آسیب شده است، به کار می‌رود. ریشه‌ی این واژه از لاتین resuscitare به معنای «دوباره به حرکت درآوردن یا زنده کردن» گرفته شده و مفهوم بازگرداندن حیات یا فعالیت را منتقل می‌کند.

    در زمینه پزشکی، resuscitate معمولاً به اقدامات اورژانسی برای بازگرداندن فردی که دچار ایست قلبی، ایست تنفسی یا بیهوشی شده، اشاره دارد. تکنیک‌های CPR (احیای قلبی-ریوی) یا استفاده از دستگاه‌های پزشکی برای بازیابی ضربان قلب و تنفس، نمونه‌های عملی این کاربرد هستند. این کاربرد نشان‌دهنده اهمیت سریع عمل کردن و مهارت‌های فنی برای نجات جان انسان‌هاست.

    در کسب‌وکار و اقتصاد، resuscitate می‌تواند به بازگرداندن سازمان‌ها، شرکت‌ها یا پروژه‌هایی که دچار رکود، ورشکستگی یا افت عملکرد شده‌اند، اشاره کند. برای مثال، برنامه‌هایی برای بهبود عملکرد مالی، بازاریابی مجدد یا بازسازی ساختار سازمانی به منظور احیای شرکت، نمونه‌ای از کاربرد این واژه در زمینه تجاری است. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه‌ی resuscitate تنها به زندگی فیزیکی محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند شامل بازگرداندن پویایی، فعالیت و بهره‌وری نیز باشد.

    در زمینه اجتماعی یا فرهنگی، resuscitate به معنای احیای سنت‌ها، مراسم، هنرها یا ارزش‌هایی است که به فراموشی سپرده شده‌اند. برای نمونه، تلاش برای بازگرداندن جشن‌ها یا رسوم قدیمی در جامعه، نمونه‌ای از احیا و بازگرداندن ارزش‌های فرهنگی است. این کاربرد نشان می‌دهد که واژه‌ی resuscitate می‌تواند به بازیابی هویت و ارتباط با گذشته نیز اشاره داشته باشد.

    resuscitate مفهومی پویا و گسترده دارد و همیشه بار مثبت دارد، زیرا نشان‌دهنده بازگرداندن چیزی به حیات، کارکرد یا اهمیت است. چه در زندگی انسان، چه در کسب‌وکار یا فرهنگ، این واژه یادآور توانایی بازسازی و بازیابی است و نشان می‌دهد که حتی شرایط دشوار یا رکود نیز می‌تواند با تلاش و مهارت مناسب، دوباره به حالت فعال و موثر بازگردد.

    ارجاع به لغت resuscitate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «resuscitate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resuscitate

    لغات نزدیک resuscitate

    • - resurrectionism
    • - resurrectionist
    • - resuscitate
    • - resuscitation
    • - resuscitative
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.