فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Revitalize

riːˈvaɪtlaɪz riːˈvaɪtlaɪz

گذشته‌ی ساده:

revitalized

شکل سوم:

revitalized

سوم‌شخص مفرد:

revitalizes

وجه وصفی حال:

revitalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive

قدرت و زندگی تازه دادن (به)، باز زنده ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

revitalizing the country's industries

پویاسازی مجدد صنایع کشور

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revitalize

  1. verb to impart renewed energy and strength to (a person)
    Synonyms:
    refresh restore renew revitalise rejuvenate regenerate reinvigorate freshen revivify
  1. verb to rouse from a state of inactivity or quiescence
    Synonyms:
    revive rekindle renew reanimate resurrect reawaken reactivate revivify resuscitate

ارجاع به لغت revitalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revitalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revitalize

لغات نزدیک revitalize

پیشنهاد بهبود معانی