Revitalize

riːˈvaɪtlaɪz riːˈvaɪtlaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    revitalized
  • شکل سوم:

    revitalized
  • سوم‌شخص مفرد:

    revitalizes
  • وجه وصفی حال:

    revitalizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
قدرت و زندگی تازه دادن (به)، باز زنده ساختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- revitalizing the country's industries
- پویاسازی مجدد صنایع کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revitalize

  1. verb To impart renewed energy and strength to (a person)
    Synonyms: revitalise, reinvigorate, freshen, rejuvenate, refresh, regenerate, renew, restore, revivify
  2. verb To rouse from a state of inactivity or quiescence
    Synonyms: reactivate, reanimate, reawaken, rekindle, renew, resurrect, resuscitate, revive, revivify

ارجاع به لغت revitalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revitalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revitalize

لغات نزدیک revitalize

پیشنهاد بهبود معانی