امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Revivify

riːˈvɪvɪfaɪ riːˈvɪvɪfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
نیروی تازه دادن، به‌ هوش آوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد revivify

  1. verb To cause to come back to life or consciousness
    Synonyms:
    bring around restore resuscitate revive
  1. verb To impart renewed energy and strength to (a person)
    Synonyms:
    freshen refresh reinvigorate rejuvenate animate renew recreate reanimate restore revive revitalize renovate repair quicken vivify
  1. verb To rouse from a state of inactivity or quiescence
    Synonyms:
    reactivate reanimate reawaken rekindle renew resurrect resuscitate revitalize revive

ارجاع به لغت revivify

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «revivify» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/revivify

لغات نزدیک revivify

پیشنهاد بهبود معانی