گذشتهی ساده:
renewedشکل سوم:
renewedسومشخص مفرد:
renewsوجه وصفی حال:
renewingتمدید کردن (گذرنامه و غیره)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
He renewed his passport.
گذرنامهی خود را تمدید کرد.
The books you borrow from the library can be renewed three times.
کتابهایی که از کتابخانه به امانت میگیرید، میتوان سه بار تمدید کرد.
His contract was renewed.
قرارداد او تمدید شد.
تکرار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The workers renewed their demand.
کارگران خواستهی خود را تکرار کردند.
I renewed my offer.
پیشنهاد خود را تکرار کردم.
از سر گرفتن، دوباره شروع کردن
The enemy renewed its attacks.
دشمن حملات خود را از سرگرفت.
They renewed their friendship.
دوستی خود را از سر گرفتند.
Parvin was unwilling to rise and renew her hike.
پروین تمایلی به برخاستن و از سر گرفتن پیادهروی خود نداشت.
تجدید کردن، نو کردن (چیزی)، نیرو بخشیدن به، جان تازه دمیدن در، سرحال آوردن، زنده کردن (شخص)
A good night's sleep renewed her strength.
یک شب خواب راحت به او نیروی تازه بخشید.
The therapist helped her client renew their sense of self-worth and purpose through therapy sessions.
درمانگر به مراجعش کمک کرد تا حس ارزشمندی و هدف خود را با جلسات درمانی زنده کند.
تعویض کردن، عوض کردن، باز نو کردن، جای چیزی را دوباره پر کردن، جایگزین کردن
to renew worn tires
تایرهای فرسوده را عوض کردن
to renew water in a tank
آب مخزن را عوض کردن
This light bulb needs renewing.
این لامپ باید عوض شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «renew» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/renew