آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Renew

    rɪˈnuː rɪˈnjuː

    گذشته‌ی ساده:

    renewed

    شکل سوم:

    renewed

    سوم‌شخص مفرد:

    renews

    وجه وصفی حال:

    renewing

    معنی renew | جمله با renew

    verb - transitive B2

    تمدید کردن (گذرنامه و غیره)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    He renewed his passport.

    گذرنامه‌ی خود را تمدید کرد.

    The books you borrow from the library can be renewed three times.

    کتاب‌هایی که از کتابخانه به امانت می‌گیرید، می‌توان سه بار تمدید کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    His contract was renewed.

    قرارداد او تمدید شد.

    verb - transitive

    تکرار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The workers renewed their demand.

    کارگران خواسته‌ی خود را تکرار کردند.

    I renewed my offer.

    پیشنهاد خود را تکرار کردم.

    verb - intransitive

    از سر گرفتن، دوباره شروع کردن

    The enemy renewed its attacks.

    دشمن حملات خود را از سرگرفت.

    They renewed their friendship.

    دوستی خود را از سر گرفتند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Parvin was unwilling to rise and renew her hike.

    پروین تمایلی به برخاستن و از سر گرفتن پیاده‌روی خود نداشت.

    verb - transitive

    تجدید کردن، نو کردن (چیزی)، نیرو بخشیدن به، جان تازه دمیدن در، سرحال آوردن، زنده کردن (شخص)

    A good night's sleep renewed her strength.

    یک شب خواب راحت به او نیروی تازه بخشید.

    The therapist helped her client renew their sense of self-worth and purpose through therapy sessions.

    درمانگر به مراجعش کمک کرد تا حس ارزشمندی و هدف خود را با جلسات درمانی زنده کند.

    verb - transitive

    تعویض کردن، عوض کردن، باز نو کردن، جای چیزی را دوباره پر کردن، جایگزین کردن

    to renew worn tires

    تایرهای فرسوده را عوض کردن

    to renew water in a tank

    آب مخزن را عوض کردن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This light bulb needs renewing.

    این لامپ باید عوض شود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد renew

    1. verb start over; refurbish
      Synonyms:
      restore repair reopen resume repeat recommence renovate refresh rehabilitate recreate reestablish revive regenerate recondition remodel overhaul modernize replace rejuvenate reinvigorate vitalize stimulate exhilarate extend prolong replenish continue transform mend fix up spruce begin again go over reaffirm reawaken restate restock retread breathe new life into bring up to date brace resuscitate refit gentrify
      Antonyms:
      stop finish halt kill

    لغات هم‌خانواده renew

    noun
    news, renewal
    adjective
    new, renewable, renewed, newsy
    verb - transitive
    renew
    adverb
    newly

    سوال‌های رایج renew

    گذشته‌ی ساده renew چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده renew در زبان انگلیسی renewed است.

    شکل سوم renew چی میشه؟

    شکل سوم renew در زبان انگلیسی renewed است.

    وجه وصفی حال renew چی میشه؟

    وجه وصفی حال renew در زبان انگلیسی renewing است.

    سوم‌شخص مفرد renew چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد renew در زبان انگلیسی renews است.

    ارجاع به لغت renew

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «renew» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/renew

    لغات نزدیک renew

    • - renegotiate
    • - renegotiation
    • - renew
    • - renewability
    • - renewable
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.