گذشتهی ساده:
reaffirmedشکل سوم:
reaffirmedسومشخص مفرد:
reaffirmsوجه وصفی حال:
reaffirmingدوباره تأکید کردن، دوباره تأیید کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She reaffirmed her support for the new education policy.
او حمایت خود را از سیاست جدید آموزشی دوباره تأیید کرد.
The CEO reaffirmed the company’s commitment to environmental responsibility.
مدیرعامل، تعهد شرکت به مسئولیتهای زیستمحیطی را مجدداً تأکید کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reaffirm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reaffirm