گذشتهی ساده:
resumedشکل سوم:
resumedسومشخص مفرد:
resumesوجه وصفی حال:
resumingشکل جمع:
resumesشکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): résumé
در انگلیسی بریتانیایی بهجای résumé از CV استفاده میشود.
ادامه دادن، دوباره شروع کردن، از سر گرفتن، از نو آغاز کردن، دوباره به دست آوردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
After a short rest, we resumed our trip.
پس از کمی استراحت به سفر خود ادامه دادیم.
She resumed her former job.
شغل سابق خود را دوباره بدست آورد.
Please resume reading.
لطفاً به خواندن ادامه بدهید.
Arianne sat down and resumed her work.
آرین نشست و کار خود را دوباره شروع کرد.
برگشتن، بازگشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to resume one's seat
به صندلی خود دوباره بازگشتن
They decided to resume negotiations after the holiday.
آنها تصمیم گرفتند پساز تعطیلات، به مذاکرات برگردند.
خلاصه، چکیده
A well-organized résumé can make a lasting impression.
یک خلاصهی سازماندهیشده میتواند تاثیری ماندگار بگذارد.
Make sure your résumé is error-free and well-organized.
اطمینان حاصل کنید که خلاصهی شما بدون خطا و بهخوبی سازماندهیشده است.
انگلیسی آمریکایی رزومه، کارنامک
She submitted her résumé along with the job application.
او رزومهی خود را همراه با درخواست کار ارسال کرد.
The recruiter reviewed her résumé for any possible matches.
استخدامکننده رزومهی او را برای هر مسابقهی احتمالی بررسی کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «resume» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resume