آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲ اسفند ۱۴۰۳

    Resume

    rɪˈzuːm ˈrezəmeɪ rɪˈzjuːm ˈrezjuːmeɪ

    گذشته‌ی ساده:

    resumed

    شکل سوم:

    resumed

    سوم‌شخص مفرد:

    resumes

    وجه وصفی حال:

    resuming

    شکل جمع:

    resumes

    توضیحات:

    شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): résumé

    در انگلیسی بریتانیایی به‌جای résumé از CV استفاده می‌شود.

    معنی resume | جمله با resume

    verb - intransitive verb - transitive formal C1

    ادامه دادن، دوباره شروع کردن، از سر گرفتن، از نو آغاز کردن، دوباره به دست آوردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    After a short rest, we resumed our trip.

    پس از کمی استراحت به سفر خود ادامه دادیم.

    She resumed her former job.

    شغل سابق خود را دوباره بدست آورد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Please resume reading.

    لطفاً به خواندن ادامه بدهید.

    Arianne sat down and resumed her work.

    آرین نشست و کار خود را دوباره شروع کرد.

    verb - transitive formal

    برگشتن، بازگشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    to resume one's seat

    به صندلی خود دوباره بازگشتن

    They decided to resume negotiations after the holiday.

    آن‌ها تصمیم گرفتند پس‌از تعطیلات، به مذاکرات برگردند.

    noun countable formal

    خلاصه، چکیده

    A well-organized résumé can make a lasting impression.

    یک خلاصه‌ی سازماندهی‌شده می‌تواند تاثیری ماندگار بگذارد.

    Make sure your résumé is error-free and well-organized.

    اطمینان حاصل کنید که خلاصه‌ی شما بدون خطا و به‌خوبی سازماندهی‌شده است.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی رزومه، کارنامک

    She submitted her résumé along with the job application.

    او رزومه‌ی خود را همراه با درخواست کار ارسال کرد.

    The recruiter reviewed her résumé for any possible matches.

    استخدام‌کننده رزومه‌ی او را برای هر مسابقه‌ی احتمالی بررسی کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد resume

    1. verb begin again
      Synonyms:
      restart continue go on recommence proceed return to carry on reopen take up keep on pick up reassume regain repossess retake come back keep up take back reoccupy assume again recapitulate reinstitute recoup occupy again
      Antonyms:
      stop halt finish
    1. noun outline of experience
      Synonyms:
      summary synopsis abstract recapitulation sum rundown digest review précis summation summing-up bio biography CV curriculum vitae vita work history

    سوال‌های رایج resume

    گذشته‌ی ساده resume چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده resume در زبان انگلیسی resumed است.

    شکل سوم resume چی میشه؟

    شکل سوم resume در زبان انگلیسی resumed است.

    شکل جمع resume چی میشه؟

    شکل جمع resume در زبان انگلیسی resumes است.

    وجه وصفی حال resume چی میشه؟

    وجه وصفی حال resume در زبان انگلیسی resuming است.

    سوم‌شخص مفرد resume چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد resume در زبان انگلیسی resumes است.

    ارجاع به لغت resume

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «resume» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resume

    لغات نزدیک resume

    • - resulting
    • - resultless
    • - resume
    • - resumption
    • - resupinate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.