آخرین به‌روزرسانی:

Resumption

rɪˈzʌmpʃn rɪˈzʌmpʃn

شکل جمع:

resumptions

معنی و نمونه‌جمله

noun

ازسرگیری، ادامه، تجدید، شروع، بازیافت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the resumption of peace talks

از سرگیری مذاکرات صلح

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resumption

  1. noun a continuing after interruption
    Synonyms:
    continuation renewal revival resurgence recommencement

ارجاع به لغت resumption

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resumption» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/resumption

لغات نزدیک resumption

پیشنهاد بهبود معانی