امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Resulting

rɪˈzʌltɪŋ rɪˈzʌltɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    resulted
  • شکل سوم:

    resulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    results

معنی و نمونه‌جمله

adjective
حاصله، به‌دست‌آمده، منتج، ناشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The resulting artwork was a beautiful masterpiece.
- اثر هنری حاصله یک شاهکار زیبا بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد resulting

  1. verb Have as a result or residue
    Synonyms:
    following rising issuing terminating finishing ending happening ensuing leading attending producing totalling summing stemming scoring proceeding appearing occurring succeeding effecting emanating concluding emerging arising springing answering accruing leaving
    Antonyms:
    causing

ارجاع به لغت resulting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «resulting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/resulting

لغات نزدیک resulting

پیشنهاد بهبود معانی