گذشتهی ساده:
causedشکل سوم:
causedسومشخص مفرد:
causesمنتج، موجب، مسبب، موجد، باعث
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The causing force behind her success was her determination and hard work.
نیرویی که باعث موفقیت او بود، عزم و سختکوشیاش بود.
The causing factor for the delay in the project was a lack of communication among team members.
عاملی که مسبب تاخیر در پروژه شد، فقدان ارتباط میان اعضای تیم بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «causing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/causing