فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Regain

rɪˈɡeɪn rɪˈɡeɪn

گذشته‌ی ساده:

regained

شکل سوم:

regained

سوم‌شخص مفرد:

regains

وجه وصفی حال:

regaining

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive B2

دوباره به‌دست آوردن، بازیافتن، دوباره پیدا کردن، دوباره رسیدن به، غالب شدن بر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

It did not take long before he regained his health.

دیری نپایید که دوباره سالم شد.

After two days we regained the shore.

پس از دو روز به ساحل رسیدیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد regain

  1. verb get back, get back to
    Synonyms:
    recover reclaim retrieve achieve attain gain reach recoup redeem save reacquire repossess retake win back return to reattain recapture get well make well recruit get out from under compass
    Antonyms:
    lose forfeit

ارجاع به لغت regain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «regain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/regain

لغات نزدیک regain

پیشنهاد بهبود معانی