با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Recruit

rɪˈkruːt rɪˈkruːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    recruited
  • شکل سوم:

    recruited
  • سوم‌شخص مفرد:

    recruits
  • وجه وصفی حال:

    recruiting
  • شکل جمع:

    recruits

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive C1
کسب‌وکار استخدام کردن، نیروی تازه گرفتن، به کار گرفتن، به کار گماشتن، گماشتن، جذب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The army is not recruiting at present.
- در حال حاضر ارتش نیروی جدید نمی‌گیرد.
- The air force recruited one thousand soldiers in two days.
- نیروی هوایی ظرف دو روز هزار سرباز گرفت.
- The party is trying to recruit new members.
- حزب سعی می‌کند اعضای جدیدی را جذب کند.
- The Red Cross is recruiting volunteers to help the refugees.
- صلیب سرخ دارد برای کمک به آوارگان داوطلب می‌گیرد.
- We recruited several new teacher.
- چندین معلم جدید استخدام کردیم.
verb - transitive
تقویت کردن، تجدید قوا کردن، احیا کردن، نیرومند کردن، نیرو دادن، مستحکم کردن
- to recruit a regiment
- هنگ را تقویت کردن
- He will rest till he recruits his strength.
- او استراحت خواهد کرد تا نیروی خود را دوباره به دست آورد.
noun countable
کسب‌وکار فرد تازه‌کار، کارمند تازه، نوسرباز
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد recruit

  1. noun person beginning service
    Synonyms: apprentice, beginner, convert, draftee, enlisted person, fledgling, GI, greenhorn, helper, initiate, learner, neophyte, newcomer, new person, novice, novitiate, plebe, proselyte, rookie, sailor, selectee, serviceperson, soldier, tenderfoot, trainee, volunteer
  2. verb gather resources
    Synonyms: augment, better, build up, call to arms, call up, deliver, draft, engage, enlist, enroll, fill up, find human resources, gain, impress, improve, induct, levy, mobilize, muster, obtain, procure, proselytize, raise, reanimate, recoup, recover, recuperate, refresh, regain, reinforce, renew, repair, replenish, repossess, restore, retrieve, revive, round up, select, sign on, sign up, store up, strengthen, supply, take in, take on, win over

ارجاع به لغت recruit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «recruit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recruit

لغات نزدیک recruit

پیشنهاد بهبود معانی