گذشتهی ساده:
recruitedشکل سوم:
recruitedسومشخص مفرد:
recruitsوجه وصفی حال:
recruitingشکل جمع:
recruitsکسبوکار استخدام کردن، نیروی تازه گرفتن، به کار گرفتن، به کار گماشتن، گماشتن، جذب کردن
The army is not recruiting at present.
در حال حاضر ارتش نیروی جدید نمیگیرد.
The air force recruited one thousand soldiers in two days.
نیروی هوایی ظرف دو روز هزار سرباز گرفت.
The party is trying to recruit new members.
حزب سعی میکند اعضای جدیدی را جذب کند.
The Red Cross is recruiting volunteers to help the refugees.
صلیب سرخ دارد برای کمک به آوارگان داوطلب میگیرد.
We recruited several new teacher.
چندین معلم جدید استخدام کردیم.
تقویت کردن، تجدید قوا کردن، احیا کردن، نیرومند کردن، نیرو دادن، مستحکم کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to recruit a regiment
هنگ را تقویت کردن
He will rest till he recruits his strength.
او استراحت خواهد کرد تا نیروی خود را دوباره به دست آورد.
کسبوکار فرد تازهکار، کارمند تازه، نوسرباز
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «recruit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recruit