فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Rookie

ˈrʊki ˈrʊki

شکل جمع:

rookies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی صفر کیلومتر، تازه‌کار (شخص)

The rookie dancer showcased her talent.

رقصنده‌ی صفر کیلومتر استعداد خود را نشان داد.

The rookie was eager to learn and improve his skills.

تازه‌کار مشتاق یادگیری و بهبود مهارت‌های خود بود.

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی آش‌خور، جوجه‌سرباز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The rookie was excited to begin his military career.

آش‌خور برای شروع حرفه‌ی نظامی خود هیجان‌زده بود.

The experienced soldiers offered support to the rookies.

سربازان باتجربه از جوجه‌سربازها حمایت می‌کردند.

noun countable informal

انگلیسی آمریکایی ورزش بازیکن تازه‌وارد، بازیکن صفر کیلومتر (در ورزش حرفه‌ای)

The rookie showed great potential on the basketball court.

بازیکن تازه‌وارد پتانسیل بالایی در زمین بسکتبال نشان داد.

The team's coach is excited about the rookie's skills.

مربی تیم در مورد مهارت‌های بازیکن صفر کیلومتر هیجان‌زده است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rookie

  1. noun novice
    Synonyms:
    beginner newcomer apprentice trainee amateur neophyte fledgling cub freshman/woman greenhorn tenderfoot colt new kid on the block

ارجاع به لغت rookie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rookie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rookie

لغات نزدیک rookie

پیشنهاد بهبود معانی