شکل جمع:
rookiesانگلیسی آمریکایی صفر کیلومتر، تازهکار (شخص)
The rookie dancer showcased her talent.
رقصندهی صفر کیلومتر استعداد خود را نشان داد.
The rookie was eager to learn and improve his skills.
تازهکار مشتاق یادگیری و بهبود مهارتهای خود بود.
انگلیسی آمریکایی آشخور، جوجهسرباز
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The rookie was excited to begin his military career.
آشخور برای شروع حرفهی نظامی خود هیجانزده بود.
The experienced soldiers offered support to the rookies.
سربازان باتجربه از جوجهسربازها حمایت میکردند.
انگلیسی آمریکایی ورزش بازیکن تازهوارد، بازیکن صفر کیلومتر (در ورزش حرفهای)
The rookie showed great potential on the basketball court.
بازیکن تازهوارد پتانسیل بالایی در زمین بسکتبال نشان داد.
The team's coach is excited about the rookie's skills.
مربی تیم در مورد مهارتهای بازیکن صفر کیلومتر هیجانزده است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rookie» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rookie