آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ مرداد ۱۴۰۱

    Muster

    ˈmʌstər ˈmʌstə

    معنی muster | جمله با muster

    verb - transitive

    فراخواندن، احضار کردن، جمع‌آوری کردن

    The officer mustered the sailors on the deck.

    افسر ملوانان را به عرشه فراخواند.

    The troops were mustered on the hill.

    قشون را روی تپه مستقر کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The soldiers were mustered and there was one unaccounted for.

    سربازان را حاضر و غایب کردند و یک نفر غایب بود.

    to muster up one's courage

    تمام قدرت خود را به کار بردن

    She mustered her belongings on the corner of the room.

    او متعلقات خود را در گوشه‌ی اتاق جمع کرد.

    The book reading public musters 60% of the population.

    افراد کتاب‌خوان 60 درصد جمعیت را تشکیل می‌دهند.

    All together 30 thousand volunteers were mustered.

    روی‌هم‌رفته سی هزار داوطلب گردآمدند.

    noun

    (ارتش) لیست اسامی، جمع‌‌آوری، اجتماع، آرایش، صف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    a muster of troops

    فراخوان لشگریان

    verb - intransitive

    جمع شدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد muster

    1. noun gathering
      Synonyms:
      group meeting crowd collection assembly company rally assemblage aggregation convocation roll call roll roster roundup head count nose count draft mobilization call-up congeries
      Antonyms:
      separation division
    1. verb gather, come together
      Synonyms:
      collect assemble meet group organize rally mobilize convene congregate summon marshal round up join up call together raise sign up sign on enroll enter rendezvous convoke congress call up
      Antonyms:
      separate remove divide throw away

    Phrasal verbs

    muster in (or out)

    به خدمت نظام فراخواندن (یا از خدمت نظام مرخص کردن)

    Idioms

    pass muster

    واجد شرایط بودن، پذیرفتنی بودن

    ارجاع به لغت muster

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «muster» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/muster

    لغات نزدیک muster

    • - mustardy
    • - musteline
    • - muster
    • - muster in (or out)
    • - muster out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.