امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Congress

    ˈkɑːŋɡrɪs ˈkɒŋɡres
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      congresses

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    همایش، کنگره، گردهمایی، مجمع، انجمن، مجلس، (آمریکا) مجلس سنا و نمایندگان

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - the International Congress of Pediatricians
    - همایش بین‌المللی پزشکان اطفال
    - The bill passed both houses of the Congress.
    - لایحه از تصویب هر دو مجلس کنگره گذشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد congress

    1. noun delegation of representatives
      Synonyms:
      meeting association government union society club league order delegates council committee assembly convention conference legislature legislative body parliament senate caucus chamber convocation conclave the house the Hill

    ارجاع به لغت congress

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «congress» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/congress

    لغات نزدیک congress

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی