آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ خرداد ۱۴۰۴

    Club

    klʌb klʌb

    گذشته‌ی ساده:

    clubbed

    شکل سوم:

    clubbed

    سوم‌شخص مفرد:

    clubs

    وجه وصفی حال:

    clubbing

    شکل جمع:

    clubs

    معنی club | جمله با club

    noun countable A2

    انجمن، باشگاه، کانون، مجمع

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی فوق متوسط

    مشاهده

    a youth club

    کانون جوانان

    a writers' club

    انجمن نویسندگان

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a sports club

    باشگاه ورزشی

    noun

    گرز، باتون، چماق، چوبدستی، چوگان، کوتنگ، کدنگ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    policemen armed with clubs

    پاسبان‌های مجهز به باتون

    He was clubbed to death.

    به او آن‌قدر باتون زدند که مرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The shepherd hit the wolves with his heavy club.

    شبان با چوب‌دستی سنگین خود، گرگ‌ها را زد.

    noun

    (ورق‌بازی) خال گشنیز، خاج

    noun

    ساختمان یا اتاق یا تسهیلات انجمن و باشگاه، میخانه (کلوپ شبانه یا nightclub می گویند)

    verb - intransitive

    متشکل شدن، یکپارچه شدن

    verb - transitive

    متحد کردن، یکپارچه کردن

    verb - transitive

    تشکیل باشگاه یا انجمن دادن

    verb - intransitive

    چماق زدن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد club

    1. noun bat, stick
      Synonyms:
      stick bat staff hammer mallet nightstick cudgel truncheon cosh baton blackjack mace sap shillelagh persuader convincer business works rosewood hickory quarterstaff swatter conk buster billy bludgeon shill
    1. noun social organization
      Synonyms:
      society association union company group circle gang bunch league order alliance affiliation faction set meeting clique crew outfit ring guild lodge sodality hangout mob stamping ground
    1. noun golfing tool
      Synonyms:
      stick driver putter iron wood wedge spoon mashie niblick midiron cleek brassie
    1. verb hit hard with object
      Synonyms:
      hit strike beat pound hammer whack batter clout bash pummel clobber blackjack bludgeon cudgel baste cosh fustigate

    Collocations

    book club

    باشگاه کتاب‌خوانان، انجمن کتاب‌خوانی، باشگاه دوستداران کتاب (گروهی از مردم که به‌صورت منظم دور هم جمع می‌شوند تا درباره‌ی کتابی که همه خوانده‌اند صحبت کنند)

    باشگاه کتاب‌خوانی، انجمن کتاب‌خوانی (مجموعه‌ای که کتاب‌های منتخب را با قیمت‌های پایین‌تر به اعضا یا مشترکین خود می‌فروشد)

    Idioms

    club together

    (انگلیس) پول روی هم گذاشتن، دنگی دادن

    سوال‌های رایج club

    کلاب چیست؟

    کلمه "club" در زبان انگلیسی معانی و کاربردهای متعددی دارد که بسته به زمینه استفاده، می‌تواند معانی متفاوتی را به خود بگیرد.

    اولین و رایج‌ترین معنی کلمه "club"، به معنای "باشگاه" است. باشگاه‌ها معمولاً مکان‌هایی هستند که افراد با علایق مشترک در آنجا گرد هم می‌آیند. این علایق می‌تواند شامل ورزش، هنر، علم و یا هر زمینه دیگری باشد. به عنوان مثال، باشگاه‌های ورزشی، باشگاه‌های کتاب‌خوانی، و یا حتی باشگاه‌های موسیقی وجود دارند. در این باشگاه‌ها افراد می‌توانند به تبادل نظر، یادگیری از یکدیگر و فعالیت‌های گروهی بپردازند.

    دومین معنی کلمه "club" به معنای "چماق" یا "عصا" است. این معنی بیشتر در متون تاریخی یا ادبیات استفاده می‌شود. چماق به عنوان یک وسیله دفاعی یا ابزاری برای ضربه زدن به اشیاء یا دشمنان به کار می‌رود. این کاربرد کلمه در داستان‌های حماسی و افسانه‌ای نیز دیده می‌شود، جایی که قهرمانان با استفاده از چماق‌های بزرگ به مبارزه می‌پردازند.

    نکته جالب این است که "club" به عنوان یک اصطلاح اجتماعی نیز مطرح است. در فرهنگ‌های مختلف، "club" به گروه‌ها و انجمن‌هایی اطلاق می‌شود که اعضای آن به فعالیت‌های خاصی می‌پردازند. به عنوان مثال، "club of nations" به گروهی از کشورها اشاره دارد که به همکاری و تعامل با یکدیگر می‌پردازند. این نوع کاربرد کلمه نشان‌دهنده اهمیت همکاری و اتحاد در زمینه‌های مختلف است.

    علاوه بر این، در دنیای کسب‌وکار، "club" می‌تواند به معنای "گروه‌های تجاری" نیز باشد. این گروه‌ها معمولاً شامل افرادی هستند که در یک صنعت خاص فعالیت می‌کنند و هدف آن‌ها ارتقاء سطح همکاری و تبادل دانش در زمینه کاری خود است.

    از جنبه فرهنگی، "club" به عنوان یک نماد از زندگی اجتماعی مدرن نیز شناخته می‌شود. با ظهور رسانه‌های اجتماعی، بسیاری از افراد به راحتی می‌توانند به "clubs" مجازی بپیوندند و با دیگران در سرتاسر جهان ارتباط برقرار کنند. این نوع باشگاه‌ها معمولاً حول محور علایق خاصی مانند بازی‌های ویدیویی، فیلم، یا موضوعات اجتماعی شکل می‌گیرند.

    در نهایت، کلمه "club" با معانی و کاربردهای مختلف خود، نشان‌دهنده تنوع و غنای زندگی اجتماعی انسان‌ها است. از باشگاه‌های ورزشی و فرهنگی گرفته تا گروه‌های تجاری و اجتماعی، هر یک از این کاربردها نشان‌دهنده نیاز انسان به ارتباط و همکاری با دیگران است. این کلمه نه تنها در زبان انگلیسی، بلکه در فرهنگ‌های مختلف نیز جایگاه خاصی دارد و به نوعی نمایانگر روح جمعی و همبستگی بین افراد است.

    گذشته‌ی ساده club چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده club در زبان انگلیسی clubbed است.

    شکل سوم club چی میشه؟

    شکل سوم club در زبان انگلیسی clubbed است.

    شکل جمع club چی میشه؟

    شکل جمع club در زبان انگلیسی clubs است.

    وجه وصفی حال club چی میشه؟

    وجه وصفی حال club در زبان انگلیسی clubbing است.

    سوم‌شخص مفرد club چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد club در زبان انگلیسی clubs است.

    ارجاع به لغت club

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «club» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/club

    لغات نزدیک club

    • - cloze
    • - clu
    • - club
    • - club car
    • - club chair
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.