گذشتهی ساده:
clubbedشکل سوم:
clubbedسومشخص مفرد:
clubsوجه وصفی حال:
clubbingشکل جمع:
clubsانجمن، باشگاه، کانون، مجمع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
a youth club
کانون جوانان
a writers' club
انجمن نویسندگان
a sports club
باشگاه ورزشی
گرز، باتون، چماق، چوبدستی، چوگان، کوتنگ، کدنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
policemen armed with clubs
پاسبانهای مجهز به باتون
He was clubbed to death.
به او آنقدر باتون زدند که مرد.
The shepherd hit the wolves with his heavy club.
شبان با چوبدستی سنگین خود، گرگها را زد.
(ورقبازی) خال گشنیز، خاج
ساختمان یا اتاق یا تسهیلات انجمن و باشگاه، میخانه (کلوپ شبانه یا nightclub می گویند)
متشکل شدن، یکپارچه شدن
متحد کردن، یکپارچه کردن
تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
چماق زدن
باشگاه کتابخوانان، انجمن کتابخوانی، باشگاه دوستداران کتاب (گروهی از مردم که بهصورت منظم دور هم جمع میشوند تا دربارهی کتابی که همه خواندهاند صحبت کنند)
باشگاه کتابخوانی، انجمن کتابخوانی (مجموعهای که کتابهای منتخب را با قیمتهای پایینتر به اعضا یا مشترکین خود میفروشد)
(انگلیس) پول روی هم گذاشتن، دنگی دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «club» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/club